بزم علیخانی برای چند رزمنده دفاع مقدس

23:01 - 21 خرداد 1395
کد خبر: ۱۸۴۱۶۶
در پنجمین قسمت از برنامه تلویزیونی ماه عسل، علیخانی با تدارک اتفاق های غافلگیر کننده بزمی را برای چهار نفر از رزمندگان دفاع مقدس فراهم کرد.
بزم علیخانی برای چند رزمنده دفاع مقدسبه  گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، پنجمین قسمت از برنامه تلویزیونی ماه عسل با اجرای احسان علیخانی و 4 نفر از رزمندگان بزرگوار هشت سال دفاع مقدس امشب روی آنتن شبکه سه سیما رفت.

در ابتدای این برنامه و پس از پخش پشت صحنه شب گذشته علیخانی از دکتر طالقانی و همچنین یکی از رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس به نام عمو حسین برای حضور در مقابل دوربین دعوت کرد.
در ابتدای برنامه علیخانی پس از اطلاع از اینکه «عموحسین» موج گرفته شده، گفت: شمارا موج گرفته و برخی دیگر را اوج گرفته.

دکتر طالقانی که کتابی از خاطرات دوران مبارزات خود و همرزمانش را به رشته تحریر درآورده در ابتدای این برنامه گفت: از سال 59 و همزمان با آغاز جنگ با خانواده ام برای رفتن به جنگ  کلنجار می رفتم اما با توجه به اینکه تک پسر بودم مادرم رضایت نمی داد اما در نهایت یک روز با اطلاع پدرم اما  بدون خبر از مادرم راهی جبهه شدم.

عمو حسین نیز با تأکید بر اینکه ماه رمضان یادآور عملیات رمضان برای او و همرزمانش بوده ، گفت: بنده پسرخاله ای داشتم که هر زمان برای رفتن به جبهه تصمیم می گرفت، من نیز با او راهی می شدم اما به دلیل اینکه سنم کم بود، رضایتنامه را از جانب پدرم اما با انگشت شصت پای راستم مهر کردم.

در ادامه برنامه دکتر طالقانی و عمو حسین با اشاره به اتفاق های مختلفی که در عملیات والفجر دو برای آنها و دیگر همرزمانشان رخ داد به این موضوع ا شاره کردند که در این عملیات و در قالب «گروهان میثم» 90 نفر بودند که برای فتح تپه برهان عملیات را آغاز می کنند اما درنهایت از این تعداد تنها سه نفر باقی می ماند .

در ادامه تعریف کردن این ماجرا دکتر طالقانی گفت: از زمانی که روی این تپه قرار گرفتیم آتش بسیاری از سوی دشمن بر سر ما ریخته شد و متاسفانه تلفات بسیاری دادیم و با پیش رفتن در روند عملیات به نقطه ای رسیدیم که فرمانده گفت از یک طرف دره خود را به سمت پایین پرتاب کنید.

عمو حسین نیز در ادامه تعریف رویداد عملیات والفجر دو گفت: پس از آنکه خود را به سمت پایین پرتاب کردیم همرزمانمان را صدا می کردیم اما کسی را نمی دیدیم تا اینکه بنده صدای دکتر طالقانی را شنیدم و به سمت او رفتم.

استقرار دکتر طالقانی و عمو حسین پایین این دره به مدت 14 روز ادامه پیدا کرده بود و از این مدت شش روز را دکتر طالقانی و عمو حسین به شکل دونفره و باقی روزها را به شکل سه نفره و همراه با شخصی به نام آقا ماشاالله در آنجا سپری کردند.

در این لحظه نفر سوم نیز وارد صحنه شد.
پس از ورود نفر سوم و بعد از بیان بخشی دیگر از خاطرات مشترک این سه نفر عموحسین گفت: در مدتی که در پایین آن تپه به سرمی بردیم گاهی نیز به اسارت فکر می کردیم اما با وجود دشواری های بسیاری که وجود داشت هیچ گاه چنین کاری را انجام ندادیم اما به خوبی به یاد دارم به دلیل اینکه ما دچار جراحت شده بودیم در آن لحظات سخت فردی به کمک ما می آمد که از چهره ای که از ایشان در ذهنم نقش بسته به یاد دارم که از محاسنش خون می چکید اما از ایشان در حال حاضر خبری نداریم.

در این بخش از برنامه ماه عسل نفر چهارم که درآن لحظات سخت به یاری این سه نفر می آمد وارد صحنه شد. آقای رحیمی ضمن بیان ناگفته هایی از آن دوران از خاطرات مشترکی که به همرزمانش در آن لحظات کمک می کرد سخن گفت و برنامه پنجم ماه عسل نیز در ادامه بیان همین خاطره ها به پایان رسید.



ali
|
-
|
۰۰:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۲
0
0
بهتر این بود که وقت بیشتری به آقای رحیمی می داد و حرفش را قطع نمیکرد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *