شعر «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز» از نکونام است!

12:42 - 22 ارديبهشت 1395
کد خبر: ۱۷۰۳۵۸
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
پیشرفتی که باعث بهبود وضعیت نسبی مردم یک کشور یا جامعه نشود، می توان توسعه و پیشرفت نامید؟ کشوری در زمینه هسته ای حتی به بمب اتم هم دست یافته و یا در آی تی زبانزد گشته اما میلیون ها نفر از مردم این کشور در خیابان ها می خوابند و سرپناهی ندارند، آیا این کشور پیشرفت کرده است؟
به گزارش گروه سیاسی ، پس از آن که رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان با ایشان درباره آموزش زبان انگلیسی در مهد کودک ها و مدارس کشور هشدار دادند، واکنش هایی در پی داشت. هر چند تلنگر و هشدار ایشان تازه نیست و سال ها پیش هم درباره خطرات آموزش بی رویه و بی حساب و کتاب زبان انگلیسی در کشور هشدار داده بودند.

این واکنش ها، هم مثبت بود و هم منفی، برخی موافق نظر ایشان بودند و برخی دیگر مخالف، اما پس از گذشت چند روز از سخنان حضرت آیت الله خامنه ای ابعاد آن با روشنگری هایی که انجام شد، برای افکار عمومی و برخی مسئولین و شخصیت ها آشکارتر گشت و اکنون موافقین این نظر افزایش یافته است چون درباره آن روشنگری شده و خطرات آن برای مخاطب بازگو شده است.

رهبر انقلاب در دیدار معلمان فرمودنده بودند؛ «این اصرار بر ترویج زبان انگلیسی در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجی را باید بلد بود امّا زبان خارجی که فقط انگلیسی نیست، زبان علم که فقط انگلیسی نیست. چرا زبانهای دیگر را در مدارس به‌عنوان درس زبان معیّن نمی کنند؟ چه اصراری است؟ این میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوی است. [مثلاً] زبان اسپانیولی؛ امروز کسانی که به زبان اسپانیولی حرف میزنند کمتر از کسانی نیستند که به زبان انگلیسی حرف میزنند؛ در کشورهای مختلف، در آمریکای لاتین یا در آفریقا کسان زیادی هستند. مثلاً می گویم؛ بنده حالا مروّج [زبان] اسپانیا نیستم که بخواهم برای آنها کار بکنم، امّا مثال دارم میزنم. چرا زبان فرانسه یا زبان آلمانی تعلیم داده نمی شود؟ زبانهای کشورهای پیشرفته‌ی شرقی هم زبان بیگانه است، اینها هم زبان علم است. آقا جان! در کشورهای دیگر به این مسئله توجّه میکنند و جلوی نفوذ و دخالت و توسعه‌ی زبان بیگانه را می گیرند؛ ما حالا از پاپ کاتولیک‌تر شده‌ایم! آمده‌ایم میدان را باز کرده‌ایم و علاوه بر اینکه این زبان را کرده‌ایم زبانِ خارجیِ انحصاریِ مدارسمان، مدام داریم می‌آوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستانها و در مهدِکودک‌ها! چرا؟ ما که میخواهیم زبان فارسی را ترویج کنیم، باید یک عالَم خرج کنیم و زحمت بکشیم. [وقتی‌] کرسی زبان را در یک‌جا تعطیل میکنند، باید تماسهای دیپلماتیک بگیریم که چرا کرسی زبان را تعطیل کردید. نمی گذارند، اجازه‌ی دانشجو گرفتن نمی دهند، امتیاز نمیدهند، برای اینکه زبان فارسی را یک‌جا میخواهیم ترویج کنیم؛ آن‌وقت ما بیاییم زبان آنها را خودمان با پول خودمان، با خرج خودمان، با مشکلات خودمان ترویج کنیم. این عقلائی است؟ من نمی فهمم! این را داخل پرانتز گفتم، برای اینکه همه بدانند، توجّه کنند. [البتّه‌] نمیگویم که فردا برویم زبان انگلیسی را در مدارس تعطیل کنیم؛ نه، حرف من این نیست؛ حرف این است که بدانیم چه‌کار داریم میکنیم؛ بدانیم طرف میخواهد چگونه نسلی در این کشور پرورش بیابد و با چه خصوصیّاتی.»

حرف و سخن ایشان بسیار روشن و بدون کنایه است و صریح بیان کرده اند که خطر و دغدغه چیست و کیست. برای رفع این خطر هم هزینه زیادی نیاز نیست تنها کافی است که در آموزش زبان انگلیسی در مهدکودک ها و دبستان ها بازنگری شود، کتاب های آموزش زبان انگلیسی پالایش شود تا با فرهنگ ایرانی اسلامی ما هم تطبیق پیدا کند.

ضمن این که در مدارس کشور باید به آموزش زبان و ادبیات فارسی بیشتر توجه شود. اینگونه نباشد که از یک دانش آموز راهنمایی یا دبیرستان پرسیده شود این شعر از کیست؛ سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز و او بگوید شاعرش نکونام است! یا از جوانی بپرسند جلال آل احمد کیست؟ و او که زیر پلی به نام او ایستاده است بگوید همین پل! حتی مرحوم دکتر حسابی را هم نشناسد که پدر فیزیک اتمی ایران است.

اما این که پیشرفت یک کشور را به خاطر فراگیری زبان انگلیسی بدانیم، و دلیل عقب ماندگی ایران را فرا نگرفتن آن زبان بدانیم، استدلال درستی نیست چرا که هم اکنون کشورهایی در دنیا هستند که زبان انگلیسی را پس می زنند اما پبشرفته هستند.

آیا جایی را می توان سراغ گرفت که زبان انگلیسی در آن رخنه کرده باشد و پیشرفت و رفاه، آسایش و استقلال را هم با خود به آنجا برده باشد؟ اگر استرالیا پیشرفته است برای این است که این کشور از سوی انگلیسی ها اشغال شده و بومیان آن در حال نابودی هستند. انگلیسی ها در استرالیا یک انگلیس دیگر را ایجاد کردند.

آیا هندوستان را که سال های طولانی تحت اشغال انگلیس بود می توان یک کشور پیشرفته دانست؟ چون که مردم آن زبان انگلیسی را فرا گرفته اند و اکنون این زبان به عنوان زبان اول این کشور شناخته می شود.

پیشرفتی که در هند در نظر است یک پیشرفت متوازن نیست، سیاست های استعماری انگلیس در این کشور باعث شد تا اکثریت مردم این کشور در فقر مطلق به سر ببرند. فقر فرهنگی در این کشور بیداد می کند. تا پیش از این هندوستان یکی از کشورهای آسیایی با شرایط مطلوب بود اما پس از حضور انگلیسی ها در این کشور، پسرفت داشت.

رئیس جمهوری کشورمان اما، در دیدار با معلمان در همین زمینه گفته است؛ «در شبه‌قاره هند دو میلیارد انسان وجود دارد وقتی این جمعیت عظیم به انگلیسی مسلط است ببینید که در IT چه کار کرده‌اند؟ ما باید زبانی را یاد بدهیم که در کنارش علم هم راحت‌تر به دست بیاید.»

«جواهر لعل نهرو»از رهبران جنبش استقلال هند در کتاب خود با عنوان «نگاهی به تاریخ جهان»، به همین موضوع اشاره می‌کند که چگونه تبلیغ و آموزش زبان انگلیسی توسط عمال این کشور در هند، موجب به وجود آمدن طبقه‌ای جدید در این کشور شد که با مردم خود هیچ ارتباطی نداشت. او چنین می‌نویسد: «آموزش انگلیسی در هند هدفش پرورش کارمندان اداری و در عین حال، آشنا ساختن هندیان با جریان‌های فکری غرب بود. در نتیجه یک طبقه‌ جدید در هند به وجود آمد. طبقه‌ای که آموزش زبان انگلیسی یافته بود. این طبقه هرچند تعدادش محدود بود و با توده‌های مردم هم تماس و ارتباط نداشت اما بالاخره رهبری نهضت‌های ملی تازه را عهده‌دار گردید.»

حضرت آیت الله خامنه ای هم در دیدار عیدانه روز مبعث رسول اکرم(ص) به همین موضوع اشاره می کنند و می گویند؛ نِهرو در خاطرات خودش میگوید که قبل از آنکه انگلیس‌ها بر هند تسلّط پیدا بکنند، هند یک تمدّن پیشرفته، نسبت به آن زمان داشت؛ حتّی صنعت پیشرفته داشت، محصولات پیشرفته داشت؛ انگلیس‌ها وارد شدند، حاکمیّت آن کشور بزرگ و پهناور را به دست گرفتند و آن را به عقب برگرداندند، برای اینکه خودشان رشد کنند. دولت کوچک و دورافتاده‌ انگلیس بر اثر غارت منابع یک کشور بزرگی مثل هند به قدرت رسید؛ آن کشور را به خاک سیاه نشاندند. این استعمار است، این حاکمیّت شهوت و غضب است.

اگر بر این باور باشیم که زبان انگلیسی باعث پیشرفت در هند شده است، در مقابل این سخن، می توانیم چین را مثال بزنیم که آیا این کشور با وجود بیش از یک میلیارد و 400 میلیون نفر جمعیت به خاطر فرا گرفتن زبان انگلیسی به پیشرفت دست یافته است؟

اتفاقاً چینی ها با گسترش زبان و فرهنگ انگلیسی به این کشور مقابله کردند و از نفوذ آن کاستند. دولت چین، در سال 2010، کاربرد زبان انگلیسی را در رسانه‌های دیداری و مجازی خود ممنوع اعلام کرد. دولت چین، سیاست جدید خود در این‌باره را اینگونه توضیح داد که استفاده از زبان انگلیسی و مخلوط شدن انگلیسی با زبان چینی به سرعت در حال تخریب اصالت زبان چینی است و به شدت به ارزش‌های فرهنگی و سنتی ملت چین حمله کرده است.

یا اگر ژاپن پیشرفت کرده و به یک قطب اقتصادی مهم دنیا تبدیل شده است، مردم آن زبان مادری خود را به فراموشی سپرده و زبان انگلیسی را فراگرفته اند؟ در حالی که اینگونه نیست، بر اساس سیاست های آمریکا پس از جنگ جهانی دوم قرار بر این بود که این کشور پیشرفت کند و علاوه بر این که نیازهای داخلی آمریکا را با ارزان ترین هزینه ممکن تهیه کند، با صادرات محصولات خود سودی هم به کشور برساند. اما آیا مردم این کشور هم با توجه به پیشرقت های زیادی که داشته اند در آسایش و رفاه قرار دارند؟ استقلال این کشور کجاست؟ اگر چنین نیست دلیلش وابستگی زیادی است که کشوری مانند ژاپن به آمریکا دارد. این روابط در وضعیت استعماری قرار دارد.

در هر صورت فرا گرفتن یک زبان بیگانه می تواند یک امتیاز برای شهروندان هر کشوری باشد، اما نکته ای که خطرناک است، نفوذ و تأثیر گذاری فرهنگی است که آن زبان با خود وارد می کند. اگر این زبان با شیوه های دیکته شده آموزش انگلیسی در مهد کودک ها و مدارس ایران بر ذهن و فکر کودکان و فرزندان کشور تزریق شود، پس از عبور از دوران کودکی و رسیدن به دوران نوجوانی و جوانی باید در انتظار نسلی باشیم که با فرهنگ ایرانی اسلامی خود بیگانه است.آیا چنین چیزی را خواهان هستیم؟!

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *