برای دانش آموزانم صبحانه آماده می کردم/ ماجرای چسباندن کاغذ دیواری روی گچ های کلاس

8:06 - 12 ارديبهشت 1395
کد خبر: ۱۶۷۴۶۱
دغدغه دانش آموزان مناطق محروم و کمک به خانواده های آنها سبب شد معلمی که زمانی عنوان نمونه را دریافت کرده بود برای حل معضلات مردم دست به کار شود.
برای دانش آموزانم صبحانه آماده می کردم/ ماجرای چسباندن کاغذ دیواری به روی گچ های کلاسبه گزارش خبرنگار گروه جامعه ، از 18 سالگی فعالیت خود را در عرصه تدریس و معلمی آغاز کرد و زمانی هم وارد مجلس شورای اسلامی شد. اما تدریس در مناطق محروم سبب شده بود همواره دغدغه کمک کردن به اقشار آسیب پذیر را داشته باشد. به همین خاطر وارد شورای شهر تهران شد و اکنون نیز ریاست کمیته مشارکت های مردمی پارلمان شهری را برعهده دارد. وی که طی 2 دوره عنوان معلم نمونه را کسب کرده در گفت و گو با خبرنگار گروه جامعه خاطراتی را از کلاس درس، تدریس در منطقه محروم 12 و آموزش به کودکانی که با تمام فقر برای یاد گرفتن تلاش می کنند بیان کرده است. چکیده این گفت و گو در ذیل می آید.

از چه زمانی تدریس را آغاز کردید و از ابتدا در چه پایه ای مشغول به فعالیت شدید؟

از 18 سالگی کار در آموزش و پرورش را آغاز کردم و در محله های آسیب خیر شهر مشغول به فعالیت شدم و از این بابت با آسیب های این مناطق به خوبی آشنا هستم. دانش آموزان این مناطق هر کدام جزئی از خانواده من به حساب می آمدند و از این رو همواره برای کسب موفقیت آنها تلاش می کردم. در روزهای ابتدایی که وارد آموزش و پرورش شدم به این خاطر که تجربه کافی نداشتم برای آموزش به کودکان پیش از دبستان و افرادی که برای ورود به مدرسه آماده می شدند انتخاب شدم اما بعد از گذشت مدت زمانی اندک، توانستم تدریس در سایر پایه ها را نیز تجربه کنم.

نحوه تدریستان در کلاس درس به چگونه بود؟

تلاش می کردم دانش آموزان با وجود مشکلاتی که در خانواده دارند بتوانند درسشان را بخوانند. دانش آموزی داشتم که پدرش را از دست داده بود و به همراه مادرش در خانه عروسک درست می کردند و می فروختند. این دانش آموز به دلیل کار زیاد بیشتر مواقع دیر در کلاس درس حاضر می شد و معلم ها حاضر نبودند وی را در کلاس خود پذیرش کنند. من پس از متوجه شدن وضعیت این دانش آموز پذیرفتم که در کلاس من مشغول به تحصیل شود. آن زمان امتحانات مدارس به صورت ثلثی برگزار می شد و زمان ثلث دوم فرا رسیده بود. دانش آموز برای دادن امتحان در مدرسه حاضر نشد و من مجبور شدم به خانه آنها بروم. آنجا متوجه شدم که دانش آموز و مادرش به دلیل وضعیت بسیار نامناسب خانه و احتمال فرو ریختن دیوارها، خانه را ترک کرده اند. با تلاش زیاد و از طریق همسایه ها آدرس خانه جدید آنها را پیدا کرده و دانش آموز را برای دادن امتحان به مدرسه بردم. همان سال بود که برای اولین بار به عنوان معلم نمونه انتخاب شدم.

نمونه شدن در میان معلمان را در کارنامه دارید. چند بار موفق به کسب این عنوان شدید؟

من 2 بار به عنوان معلم و مدرس نمونه انتخاب شدم. دومین بار زمان حضور محمد علی نجفی وزیر وقت آموزش و پرورش موفق به کسب عنوان مدرس نمونه شدم. آن زمان در خاطرم هست که از همسر وزیر، تابلویی را هدیه گرفتم و این یکی از خاطره های خوب زمان تدریسم بود.

تدریس در مناطق محروم دشواری هایی را نیز در پی دارد. مدرسه ای که شما در آن تحصیل می کردید چه مشکلاتی داشت؟

زمانی در یکی از مدارس ابتدایی دولتی واقع در منطقه 12 مشغول به تدریس بودم. مدرسه ما امکانات زیادی نداشت و حتی گچ های دیوارهای کلاس هم همه ریخته بود. هر روز مانتوی آبی دانش آموزان به خاطر ریختن این گچ ها سفید می شد. زمانی به این نتیجه رسیدم که باید شرایط را تغییر دهم به همین خاطر با مراجعه به مغازه هایی که به فروش کاغذ دیواری مشغول هستند از آنها درخواست کردم که باقی مانده های کاغذهایشان را در اختیار من قرار دهند. بعد از آن کاغذها را به کلاس بردم و به روی دیوارها چسباندم. اگر چه هر بخش دیوار یک رنگ بود اما این رنگ ها زیبایی خاصی را به کلاس درس داده بود و دانش آموزان از شرایط جدید خود راضی بودند.

شما علاوه بر نمایندگی مردم تهران در شورای شهر، سابقه حضور در مجلس شورای اسلامی را نیز دارید. با چه هدفی فعالیت های خود را آغاز کردید؟

من از سال 75 وارد مجلس شورای اسلامی شدم و بعد از آن نیز پس از مدتی، راهی شورای شهر تهران شدم. همواره دغدغه ام حل آسیب های اجتماعی و کمک به اقشار آسیب پذیر جامعه بوده است. متاسفانه در جامعه ما آنطور که باید برای حل آسیب های اجتماعی اقدام نشده و اکنون شاهد وضعیت بسیار بدی هستیم. بسیاری از دستگاه های مسئول در حوزه آسیب های اجتماعی هیچ گاه خود را مسئول حل مشکلات مردم ندانسته و در نتیجه این عدم احساس مسئولیت، اکنون شاهد ورود به خط قرمز در حوزه آسیب های اجتماعی هستیم.

خاطره ای از زمان تدریس در مدارس مناطق محروم دارید؟

دانش آموزان مدرسه ای که من در آن مشغول به تدریس بودم به هیچ وجه وضعیت مالی مناسبی نداشتند. زمانی تصمیم گرفتم در کلاس درس برای بچه ها صبحانه آماده کنم و همین شد که هر روز اول صبح درس را پس از خوردن نان و پنیر که من برای بچه ها آماده می کردم شروع می کردیم. بعد از خوردن صبحانه نوبت تدریس درس ریاضی بود و دانش آموزان با آمادگی بیشتری درس ها را می آموختند.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *