رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

دلسوزی گروگان پیر برای مرد آدم‌ربا

12:08 - 15 فروردين 1395
کد خبر: ۱۵۵۲۵۴
صاحب یک باشگاه ورزشی، زمانی که ازسوی مرد جوانی ربوده شد و درجریان مشکلات مالی این مرد قرار گرفت، حاضر نشد به خانه‌اش برگردد. این پیرمرد، به آدم‌ربای خود کمک کرد تا به ٢٠٠‌میلیون تومان پول برسد.
دلسوزی گروگان پیر برای مرد آدم‌ربابه گزارش گروه فضای مجازی ، صاحب یک باشگاه ورزشی، زمانی که ازسوی مرد جوانی ربوده شد و درجریان مشکلات مالی این مرد قرار گرفت، حاضر نشد به خانه‌اش برگردد. این پیرمرد، به آدم‌ربای خود کمک کرد تا به ٢٠٠‌میلیون تومان پول برسد.
 
٢٤ اسفند ‌سال گذشته مردی به پلیس شرق تهران رفت و ماجرای ربوده شدن پدرش را به ماموران اطلاع داد. این مرد گفت: «پدرم ٦٠‌سال سن دارد و در باشگاه ورزشي که در شرق تهران دارد، کار می‌کند. امروز صبح مثل همیشه پدرم برای کار از خانه خارج شد، ولی چند ساعت بعد موبايلم زنگ خورد شماره پدرم روي گوشي افتاده بود اما پس از پاسخ به این تماس، آن طرف خط مرد ناشناسي بود كه مدعي شد كه پدرم را ربوده و براي آزادي‌اش درخواست ٣٠٠ميليون تومان پول كرد.»
 
با اعلام اين شكايت، موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و تيمي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي تهران به دستور سعيد احمدبيگي بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران تحقيقات خود را در اين باره آغاز كردند. درشرایطی که کارآگاهان درحال انجام تجسس‌ها روی این پرونده بودند تا سرنخی از مرد ربوده شده به دست آورند، آدم‌ربا بار ديگر با پسر گروگان تماس گرفت و اين‌بار رقم پول را كم كرد و خواستار ٢٠٠ميليون تومان شد. این درحالی بود که ماموران پلیس همچنان درحال تحقیق روی شناسایی گروگانگیر بودند.

در ادامه كارآگاهان در رديابي‌هاي خود، خانه‌اي در شرق تهران را شناسايي كردند که محل زندگی آدم‌ربا بود اما زماني كه به آن‌جا رفتند، متوجه شدند كه متهم چند ماه پيش از آن‌جا رفته است.
 
بنابراین درست درشرایطی که هيچ سرنخي از آدم‌ربا وجود نداشت، بارديگر آدم‌ربا با پسرشاكي تماس گرفت و تهديد كرد كه اگر هرچه زودتر ٢٠٠ميليون تومان پول را جور نكند، جان پدرش در خطر می‌افتد. برای همین پسرگروگان هم از ترس جان پدرش با متهم قرار گذاشت و يك چك ٢٠٠ميليوني تحويل آدم‌رباي باجگير داد اما متهم پسر گروگان را سر کار گذاشت و پیرمرد را آزاد نکرد. پيرمرد همچنان در اسارت بود و به خانه‌اش برنگشت. همين باعث شد كه پسرگروگان باز هم راهي اداره پليس شد و كارآگاهان را درجريان این باجگیری قرار داد.
 
تجسس‌ها در این رابطه ادامه یافت تا این‌که روز هفتم فروردين‌ماه نخستین سرنخ به دست آمد و مشخص شد که متهم قصد دارد براي نقدكردن چك ٢٠٠ميليوني به بانك برود. به همین دلیل ماموران راهي بانك شدند و این پایان راه مرد گروگانگیر بود. او دستگیر شد و ساعتي بعد هم پيرمرد گروگان كه در خانه‌اي در شرق تهران زنداني بود، ازسوي كارآگاهان آزاد شد.  مرد دستگیرشده در بازجویی‌های نخست منکر اتهام خود شد و گفت که مرد دیگری به نام بهزاد نقشه این گروگانگیری را اجرا کرده و آن روز نیز او را برای نقدکردن چک به بانک فرستاده است. همین اظهارات کافی بود تا کارآگاهان پلیس تجسس‌های خود را برای شناسایی و دستگیری بهزاد آغاز کنند. در ادامه بهزاد هم دستگير شد اما او که به شدت شوكه شده بود، به ماموران گفت که حتی روحش هم از این آدم‌ربایی خبر ندارد و نمی‌داند چرا دستگیر شده است. با انکار بهزاد، درنهایت متهم اصلی این پرونده مجبور به اعتراف شد و اعتراف كرد كه همه اين سناریوها دروغ بوده و خودش به تنهايي نقشه آدم‌ربايي را اجرا كرده است.
 
این مرد روز گذشته در مقابل بازپرس جنايي گفت: «وضع مالی بدی نداشتم اما چند ماه پیش چون می‌خواستم کار جدیدی را شروع کنم، پول نزولی گرفتم ولی از عهده پرداخت آن برنیامدم. به همین دلیل ورشكست شدم و کلی بدهي بالا آوردم.

شرایط خیلی بدی داشتم و نمی‌دانستم که باید چکار کنم. برای همین درنهایت درست وقتی که همه در‌ها به رویم بسته شده بود، نقشه آدم‌ربايي و اخاذي را کشیدم. برای اجرای نقشه‌ام این پیرمرد را انتخاب کردم. او صاحب باشگاه ورزشي بود كه گاهي به آن‌جا مي‌رفتم. برای همین مي‌دانستم وضع مالي خيلي خوبی دارد و می‌توانم از طریق او به پول زیادی برسم.»
 
او ادامه داد: «برای اجرای نقشه‌ام، به بهانه پرسيدن آدرس سوار خودرواش شدم اما پس از سوارشدن با تهديد او را گروگان گرفتم و پس از آن او را به خانه‌ام در شرق تهران بردم. در آن مدت با تلفن همراه خودش با خانواده‌اش صحبت مي‌كردم، اما شارژ گوشي تمام شد و مجبور شدم با موبايل خودم تماس بگيرم. فرداي آن روز متوجه شدم كه ماموران هويت مرا شناسايي كرده‌اند و سايه به سايه دنبال من هستند براي همين از ترس پيرمرد را آزاد كردم و از او خواستم تا به خانه‌اش برود اما او قبول نكرد و تصميم گرفت كنار من بماند. دلش به حال من سوخته بود و از آنجایی که مدتي پيش من بود، متوجه مشكلات مالي زيادم شد. من هم وقتی دیدم او به خانه‌اش نمی‌رود، به كار خود ادامه دادم و درنهایت چك را از خانواده‌اش گرفتم اما هنگام نقدکردن این چك دستگیر شدم. پس از آن چون ترسیده بودم، می‌خواستم بهزاد را گناهکار جلوه دهم ولی پشیمان شدم و به جرمم اعتراف کردم.»
 
 با اعترافات این مرد، وی براي انجام تحقيقات بيشتر دراختيار ماموران آگاهي تهران قرار گرفت و تجسس‌ها در این رابطه ادامه یافت.

منبع: روزنامه شهروند

/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *