ماجرای رونمایی موشک شهاب 3 و نامه محرمانه آمریکایی‌ها/ نظامی‌گری را دوست ندارم

13:56 - 19 آبان 1393
کد خبر: ۱۴۲۷۶
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
خبرگزاری میزان: حسین طهرانی مقدم فرزند شهید طهرانی مقدم گفت: پدر من به علم و علم گرایی خیلی اهمیت می داد. ایشان همیشه می گفت که برخی، افرادی مثل من را خیلی قبول دارند و این به دلیل نظامی‌گری و یا ژنرال بودنم نیست، بلکه به دلیل سطح علمی من است.

: حسین طهرانی مقدم فرزند شهید طهرانی مقدم گفت: پدر من به علم و علم گرایی خیلی اهمیت می داد. ایشان همیشه می گفت که برخی، افرادی مثل من را خیلی قبول دارند و این به دلیل نظامی‌گری و یا ژنرال بودنم نیست، بلکه به دلیل سطح علمی من است.

 خنده و لبخند هایش در حین مصاحبه ما را ناگزیر یاد پدرش انداخت. مردی که در هر قابی جز لبخندی موشک وار که درست در سرزمین دلت سکنا می‌گیرد پیام دیگری را مبادرت نمی‌کند.

موقعی که می خواهد چگونگی خبر شهادت پدرش را دوباره از حافظه ذهن بر روی سفره دلش جاری کند صدایش کمی بم می شود، اما باز هم لبخند می زند و صدایش را کمی صاف می کند و می گوید: من خبر شهادت پدرم را موقعی که در باشگاه مشغول ورزش بودم از خاله ام شنیدم.

حسین طهرانی‌مقدم که پسر پدر موشکی ایران محسوب می‌شود، هیچ علاقه‌ای به کار نظامی ندارد؛ اما در عوض علاقه‌ای فراوان به مدیریت تبلیغات دارد.

آنچه در ادامه می‌آید گفت‌و گوی خبرنگار سیاسی میزان با حسین طهرانی‌مقدم پسر شهید حاج حسن طهرانی‌مقدم است:

*میزان: از اینکه فرصتی فراهم شد تا با هم صحبتی داشته باشیم متشکرم. ابتدا به عنوان مقدمه اشاره ای داشته باشید به شخصیت علمی شهید طهرانی مقدم و اینکه ایشان تا چه اندازه بر مقوله تاکید داشتند؟

*طهرانی مقدم: پدرم همیشه یک نگرش علمی گرا و تخصصی داشتند. همواره مقید به این بودند که همه چیز باید بر اساس اصول علمی انجام شود. پدرم همیشه سعی داشتند بستری فراهم کنند تا در لوای آن دانشگاهیان و متخصصان حوزه ای خاص در این بستر به فعالیت بپردازند و همین شخصیت کاریزماتیک ایشان بود که سبب می شد همه نیز به درخواست همکاری ایشان پاسخ مثبت بدهند.

*میزان: از چه زمانی مطلع شدید که پدرتان در بخش موشکی مشغول به فعالیت هستند؟

*طهرانی مقدم: هنگاهی که پدرم وارد توپخانه و نیروی هوایی سپاه شدند ما خیلی کوچک بودیم. من زمانی که موشک شهاب 3 تولید شد را خیلی خوب به خاطر دارم چون واقعا روز فرخنده ای بود. هنگاهی که از این موشک رونمایی شده بود تقدیر و تشکر فراوانی از پدرم صورت گرفته بود. به خاطر دارم که پدرم با هیجان به خانه آمد و در حالی که نامه ای نیز در دست داشت گفت که بچه ها این نامه محرمانه آمریکاست و آن ها در این نامه آورده اند که ما می خواستیم به ایران حمله کنیم، اما بعد از شنیدن خبر رونمایی موشک شهاب 3 که تا 2 هزار کیلومتر برد دارد از حمله به ایران منصرف شدیم؛ چرا که این موشک تهدید جدی برای رژیم غاصب صهیونیستی محسوب می شود. پدرم به ما گفت که امروز آمریکایی ها از حمله به ایران منصرف شده اند چون ما قدرت بازدارندگی پیدا کرده ایم.

اگر اشتباه نکرده باشم، این موشک شهاب 3 درست زمانی رونمایی شد که من در مقطع راهنمایی بودم و این خاطره زیبا همیشه جلوی چشمان من است.

*میزان: آقای طهرانی مقدم! در دوران نوجوانی و جوانی بنا به اقتضای سنی گاهاً اتفاق هم می افتاد که در مورد موقعیت پدرتان برای همکلاسی هایتان تعریف کنید؟

*طهرانی مقدم: خیر، خصوصیات رفتاری من به گونه ای نبود که بخواهم در مورد پدرم یا شغل و موقعیت ایشان برای همکلاسی هایم حرفی بزنم. بسیاری از دوستان من حتی خبر شهادت پدر من را از رسانه ها شنیدند و سپس به من تسلیت گفتند.

*میزان: توصیه‌های پدرتان در حوزه علم را به خاطر دارید؟

*طهرانی قدم: پدر من به علم و علم گرایی خیلی اهمیت می داد. ایشان همیشه می گفت که بعضی ها، افرادی مثل من را خیلی قبول دارند و این به دلیل نظامی گری و یا ژنرال بودنم نیست، بلکه به دلیل سطح علمی من است.

پدرم همیشه به من توصیه می کرد که علم آموزی را ادامه دهم و تاکید داشت که درس ذهن را پویا می کند. می گفت ذهنی که راکد باشد نو آوری نیز نخواهد داشت.

ایشان علی رغم اینکه فوق لیسانس داشت، اما آنقدر خلاقانه فکر می کرد که آرایش افرادی که در کنار ایشان به همکاری می پرداختند این خصوصیت را در پدرم بارز تر می کرد. مدرک گرا بودن برای شهید تهرانی مقدم هیچ جذابیتی نداشت و ایشان به آن کمال و حد علمی رسیده بودند که می گفتند داشنگاه رفتن برای من وقت تلف کردن است، اما به من توصیه می کردند که داشنگاه را حتماً ادامه دهم و مدارج علمی را پله به پله طی کنم.

*میزان: آیا اتفاق افتاده بود که شهید طهرانی مقدم از شما بخواهد که در حوزه صنعت موشکی تحصیلاتتان را ادامه دهید؟

*طهرانی مقدم: پدرم هیچ وقت در این زمینه امر و نهی نمی کرد و هیچ وقت نیز عقایدش را به ما تحمیل نمی کرد. ایشان در مورد نماز جمعه نیز که اهمیتی بسایری برایشان داشت سعی می کرد همه ما را بدون اجبار و زور به نماز جمعه تشویق کند. ایشان هیچ گاه در هیچ کاری اجبار را انتخاب نمی کرد.

*میزان: خبر شهادت شهید طهرانی مقدم را چگونه و از چه کسی شنیدید؟

*طهرانی مقدم: من آن روز به باشگاه رفته بودم و موبایلم هم در ساکم بود. وقتی گوشی ام را از ساکم در آوردم دیدم چندین تماس بی پاسخ بر روی گوشی ام است. در همان حین که داشتم تماس های بی پاسخ را چک می کردم، خاله ام تماس گرفت و در حالی که گریه می کرد خیلی آرام موضوع را ناقص به من گفت و بعد از اینکه به خانه رسیدم خودم به ماجرا پی بردم و بعد از یک ساعت همه فامیل و آشنایان در خانه مان جمع شدند.

*میزان: وقتی فهمیدید پدرتان به شهادت رسیده است، چه واکنشی داشتید؟

*طهرانی مقدم: چون پدرم از گذشته ما را برای این اتفاق آماده کرده بود، واکنش خاص و غیرعادی از خودم نشان ندادم و سعی کردم بیشتر خانواده را آرام کنم.

* میزان: آقای طهرانی مقدم! چه رشته ای می خوانید؟

*طهرانی مقدم: من کارشناسی معماری خوانده ام اما الان مدیریت تبلیغات می خوانم و به این رشته هم علاقه فراوانی دارم. بر عکس پدرم هیچ علاقه ای به کارهای نظامی ندارم (با خنده).

*میزان: بنا ندارید برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروید؟

*طهرانی مقدم: نخیر، دوست دارم در ایران بمانم و تحصیلم را ادامه دهم.

*میزان: انشاالله هر کجا که هستید موفق و سر بلند باشید و اگر به عنوان سخن پایانی مطلبی دارید، بفرمایید.

*طهرانی مقدم: شهید طهرانی مقدم جوانان را واقعا باور داشتند و حلقه افرادی که در انجام امور به ایشان نزدیک بودند نیز بیشتر از جوانان بودند، بنابراین بهتر است جوانان را دریابیم و آنان را باور کنیم.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *