فرهنگ، زیربنای دین است و پاگیری دین در هر جامعه‌ای، بسته به عناصر فرهنگی‌ است

10:23 - 18 آبان 1393
کد خبر: ۱۴۰۵۱
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
خبرگزاری میزان: برای نماز به مردم زور نگویید. سطح فرهنگ و ادب را بالا ببر، مردم خودشان نمازخوان می‌شوند. اگر فیلمی بی‌ادبی را رواج بدهد، مانند این است که فحشا را رواج بدهد. حتی بد‌تر از آن است.

: برای نماز به مردم زور نگویید. سطح فرهنگ و ادب را بالا ببر، مردم خودشان نمازخوان می‌شوند. اگر فیلمی بی‌ادبی را رواج بدهد، مانند این است که فحشا را رواج بدهد. حتی بد‌تر از آن است.

به گزارش حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان، در ادامه مباحثی که در هیئت محبین اهل بیت (ع) در دانشگاه هنر مطرح می‌کند، به رابطه دین و فرهنگ پرداخته است. او معتقد است که فرهنگ، زیربنای دین است و پاگیری دین در هر جامعه‌ای، بسته به عناصر فرهنگی‌ای است که در آن جامعه وجود دارد. خلاصه سخنرانیِ شب ششم پناهیان در هیئت محبین اهل بیت (ع) را در زیر آمده است:
به گزارش میزان به نقل از تسنیم،علامه عسکری به‌شدت با به‌کاربردن لفظ «روحانی» مخالفت می‌کردند. می‌گفتند بگویید «عالم دینی» چرا می‌گویید روحانی؟ دو دلیل هم داشتند: یکی این‌که این لفظ مربوط‌به فرهنگ ما نیست، در فرهنگ مسیحیت به کشیش‌ها می‌گویند روحانی. دو این‌که بین روحانی و بقیۀ مردم تفکیک می‌کند؛ به‌تعبیر بنده نوعی سکولاریسم ایجاد می‌کند. از اینجا می‌خواهم شروع کنم به این‌که نه‌تن‌ها نباید میان عالم دینی و مردم تفکیک قائل شد (این تفکیک ضربه می‌زند و حتی قداستی هم برای عالمان دینی ایجا نمی‌کند و معرفت دینی را برای گروه خاصی قرار می‌دهد)، بلکه دین را نباید از عموم جامعه و از زندگی طبیعی جدا کرد. خود ما دینداران به‌نوعی به سکولاریسم دامن می‌زنیم. دین کار ندارد جز اینکه زندگی مردم را درست کند. دین در مرتبۀ اول با قوانین خودش فرهنگ‌سازی می‌کند، نه‌این‌که اعتقادات را در جان مردم رسوخ دهد. چرا انبیای الهی از معجزه‌آوردن پرهیز می‌کردند؟ معجزه فرد را به‌زور مسلمان (تسلیم) می‌کند. کند.

مسلمان‌شدن زیاد بها ندارد. خدا در قرآن کریم صریحاً به بعضی از مسلمان‌ها می‌فرماید که شما مسلمانید، مؤمن نیستید. بحث بر سر ایمان است. ایمان هم مانند هدایایی که به درخت کریسمس آویزان می‌کنند نیست. مثل شکوفه است نسبت به درخت. دین در قدم اول واقعاً فرهنگ را درست می‌کند. بنابراین باید دین را در مرحلۀ اول، تقویت‌کنندۀ فرهنگ قرار بدهیم. هروقت دیدید بخشی از دین ضعیف است، باید روی زیرساخت‌های فرهنگی آن کار کنید. باید وجوه مشترک یک فرهنگ با دین را پیدا کنید و از‌‌ همان نقطه شروع کنید و به سمت دین بروید. اگر بخواهید برای مردم اروپا فیلم بسازید، چه‌طور می‌سازید؟ اگرچه آن‌ها به تفکر اومانیستی و فرهنگ حقوق بشری آغشته و آلوده شده‌اند و خودخواهی‌هایشان در این فرهنگ غیرانسانی افزایش پیدا کرده است، اما بالاخره در فرهنگ حقوق بشری و در تفکر اومانیستی هم محسناتی هست که به‌درد می‌خورد.
با هرکس که حرف می‌زنید، باید ببینید به چه چیزی معتقد است و چه خوبی‌ای در وجودش دارد. اگر کسی را دیدید که می‌گفت همه خرابند، به او بگو اعتراض تو به خرابی‌ها، نشانۀ عشق تو به خوبی‌هاست. این خیلی عالی است و باید آن را تقویت کرد.
در فرهنگ هر جامعه باید وجوه مشترک دین و فرهنگ را پیدا کرد. وقتی این وجوه مشترک را پیدا کردید، دین را روی آن‌ها سوار کنید. وظیفۀ اول دین، دست‌دادن با بخش‌های مثبت جامعه است. وظیفۀ دوم دین، تقویت‌‌ همان بخش‌های فرهنگی است. وظیفۀ سوم هم خودبه‌خود به‌دنبال این دو می‌آید: وظیفۀ سوم این‌است‌که دین را برروی این فرهنگ سوار کنند.
بعد از تشکیل جمهوری اسلامی، از تهاجمات غربی مصون نبوده‌ایم: قوانینی را که در کشورهای غربی پیاده می‌شود، در کشور ما پیاده کردند؛ نه قوانین ضداسلامی، بلکه قوانین غیراسلامی. زیرساخت‌های فرهنگی نابود شد، یا تا حد زیادی لطمه خورد. بیاییم فرهنگ لوتی‌گری و داش‌مشتی و بعضی‌از عناصر و نکات فرهنگی دیگر را که در ما بوده و هست، احیا کنیم. مردم ما اکثراً ازنظر ایمان، معرفت، عواطف انسانی و عقل، واقعاً به‌اندازۀ جامعه یا آدم سالم کم‌نقص هستند. مشکل ما چیست؟ مشکل امروز ما بالابردنِ ایمان مردم نیست؛ مشکل، عادات رفتاری ما و منش‌هایی است که در ما رواج پیدا کرده و خلاف ایمان و اعتقاد و صفای باطن ماست. بنده آن را ذیل کلمۀ فرهنگ و مهم‌ترین بخش آن تلقی می‌کنم. فرهنگ ما به دینداری ما لطمه می‌زند، و الا ما برای دینداری خیلی آماده‌تر از این حرف‌ها هستیم.

بچه‌ها باید «ادب» را با دیدن آن در خانوانده و جامعه بیاموزند
یکی از نهادهای انقلابی کشور، پژوهشی دربارۀ خانم‌های به‌شدت بدحجاب کرده بود. بالا‌تر از نوددرصد به ارزش حجاب معتقد بودند. نمی‌توانیم مردم را زیاد به بی‌دینی متهم کنیم، حتی اگر از آن‌ها رفتار غیردینی ببینیم. اکثر دانش‌آموزان دبیرستانی مقید به نماز نیستند،... اشکال کار کجاست؟ اشکال کار اینجاست که بچه‌ها در فرهنگ غلطی رشد می‌کنند؛ فرهنگ بی‌ادبی. ادب هم که ربطی به دین ندارد. امام صادق (ع) فرمود: از هفت تا چهارده سالگی به بچه ادب بیاموز، بعد ر‌هایش کن. فرمود اگر بعد از آن بی‌دین هم شد، از دست شما کاری برنمی‌آید؛ آن ادب باید کار خودش را کرده باشد تا الآن بتواند تکالیفش را انجام دهد. مدرسه‌های ما محل آموزش ادب نیست. زیرساخت نماز، ادب است. بچه باید ادب ببیند؛ ادب هم باید در جامعه ریخته باشد. فرهنگی که در آن ادب باشد، خیلی فرق دارد با محبت صِرف. محبت در دل آدم‌های بی‌ادب کم باقی می‌ماند و زود پر می‌کشد. بنده به زن‌وشوهر‌ها توصیه می‌کنم که ادب همدیگر را نگه دارند، تا ببینند چه‌قدر محبت می‌انشان زیاد می‌شود.
گاهی اوقات، در لغت، ادب و فرهنگ را یکی می‌گیرند. جامعه‌ای که ادب نداشته باشد و به کودکانش ادب آموزش ندهد، [درواقع] جوان‌های خودش را بی‌دین کرده است. این جوان اصلاً عادت ندارد جلوی کسی مؤدب بایستد که حالا بخواهد نماز بخواند. این‌قدر به اعتقاداتش فشار می‌آورید! مگر این آدم باید عشق به خدا داشته باشد، یا کشف و شهود کرده باشد و خدا را دیده باشد! هرکسی هم که از راه می‌رسد، می‌خواهد نماز را برایش عاشقانه توصیف کند. وقتی از هفت‌سالگی ادب را به بچه آموزش دهند، بچه می‌پذیرد که پدرومادرم با من دشمن نیستند، زیرا هفت سال این را برایش اثبات کرده‌اند. بعد ادب را می‌پذیرد. ادب را که پذیرفت، دین را عین آب‌خوردن می‌پذیرد.

رواج بی‌ادبی، بد‌تر از رواج فحشاست
برای نماز به مردم زور نگویید. سطح فرهنگ و ادب را بالا ببر، مردم خودشان نمازخوان می‌شوند. اگر فیلمی بی‌ادبی را رواج بدهد، مانند این است که فحشا را رواج بدهد. حتی بد‌تر از آن است. دین اگر بخواهد خدمتی انجام بدهد، باید اول زیرساخت‌های آن مانند ادب را درست کند.
[در روایت] می‌فرماید به پیرمرد قوم خود احترام بگذارید. می‌فرماید مقام یک پیرمرد در میان یک قوم، مقام یک پیغمبر است در میان امت خودش. چه‌قدر برای دین اهمیت دارد و به فرهنگ بها می‌دهد. دین گفت فقط به پیغمبر احترام بگذارید؟ تو به پیرمرد قوم خود احترام نگذاری، نمی‌توانی به پیغمبر هم احترام بگذاری. دین زیرساخت‌ها را درست می‌کند. فرهنگ حماسه، چه فرهنگی است؟ فرهنگی که زیرساخت‌های مناسب داشته باشد و بتواند حماسه‌ساز تربیت بکند. بعد آن حماسه‌ساز‌ها حماسه‌های تاریخیِ عالم‌گیر درست خواهند کرد.

چند روایت دربارۀ «عادت» که بخش عمده‌ای از فرهنگ است می‌آورم. می‌فرماید «للعادة علی کُل انسان سلطان»: عادت بر هرکدام از انسان‌ها سلطنت دارد. فرد ایمان دارد، اما سلطانش (عاداتش یا فرهنگش) اجازه نمی‌دهد [براساس ایمانش رفتار کند]. در روایت دیگری آمده «العادة عدو متملک»: عادت (منظور از عادت در اینجا، علی‌القاعده عادت بد است) دشمنی است که مالک آدم هم هست. حالا مدام ایمان و اعتقاد فرد را اضافه کن و برای او کلاس عقیدتی بگذار! باید فرهنگ را عوض کنی. فرهنگ، عادات را تنظیم می‌کند. امام حسن مجتبی (ع) در کتاب «تنبیه‌الخواطر» می‌فرمایند «العادات قاهرات»: عادات قاهرند و بر انسان‌ها سلطه و غلبه دارند. «فمن اعتاد شیئا فی سره‌ و خلوته‌ فضحه‌ فی جهره و علانیته»: کسی که در تنهایی‌اش هم به چیز بدی عادت بکند، روزی مفتضح می‌شود. تو حتی حق نداری در تنهایی هم عادات بد داشته باشی. دین اول با فرهنگ ارتباط برقرار می‌کند و سپس همین فرهنگ را ارتقاء می‌دهد. نسبت به فرهنگ هم حساس است.

شیخوخیت؛ عامل فرهنگیِ حفظ جان رسول خدا (ص) در سیزده سال ابتدایی نهضت
دین اسلام در جزیرةالعرب، با اتکاء به برخی‌از خوبی‌هایی که آنجا بود، بنا شد. یکی از عناصر فرهنگ، ادب است و یکی دیگر از عناصر فرهنگ، ادبیات است. مردم آنجا خیلی به ادبیات بها می‌دادند. ادبیات و الفاظ قرآن غنای بسیاری دارند. مردم از کلمات حساب‌شده استفاده می‌کردند که توانسته ظرف قرآن قرار بگیرد. معجزۀ خدا با استخدام کلماتی که آن‌ها از آن استفاده می‌کردند شکل گرفته است. ادبیات جزو فرهنگ است و اسلام برروی این فرهنگ نشست [و بنا شد]. یکی دیگر از عناصر فرهنگی آنجا، اهمیت به پیرمردهای قوم خودشان بود. شیخوخیت حرف اول را می‌زد. ممکن است گفته شود که تابه‌حال هرچه شنیده‌ایم علیه شیخوخیت بوده است. آیا می‌دانید جان رسول‌الله‌الاکرم (ص) در سیزده سال اول بعثت، به احترام ریش‌سفیدی ابوطالب سالم ماند. خیلی درخور تقدیر است. ممکن است گفته شود که چرا بعداً این ادب‌ها را رعایت نکردند. بنده می‌گویم امتحانات دینی که می‌آید، بعضی از مذهبی‌های مردم خراب می‌شوند، آن‌ها که فقط ادب داشتند.
وقتی می‌گویم انقلاب اسلامی ایران و تشیع ما با اتکاء به فرهنگ خون‌گرم ایرانیان پا گرفته است، بعضی‌ها اعتراض می‌کنند. بنده نمی‌گویم فرهنگ مهم‌تر از دین است؛ باید برروی فرهنگ، بنای مرتفعِ هزارطبقۀ دین را بسازی.

گروهی می‌خواهیم که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکرکنندگانِ فرهنگ باشند. بگویند می‌خواهیم فرهنگ جوانمردی، لوتی‌گری، حیا و ادب حفظ شود. نمی‌خواهم بگویم که دین آخرش می‌خواهد این را بگوید. نه، دین حرف‌های خیلی بزرگ‌تر دارد. دین می‌خواهد ما را به خدا و اولیای خدا برساند. دین می‌خواهد ما را به حماسۀ جهانی ظهور و ولایت مطلقۀ حضرت برساند. دین می‌خواهد ما را به «قاب قوسین أو أدنی» برساند.
بعضی‌ها هم دم از فرهنگ می‌زنند و حاضر هستند پای ادب بایستند، اما اگر رگشان را بزنید، حاضر نیستند نماز بخوانند. این فرد اصل و پایه را برای خودش ساخته، اما نمی‌خواهد روی آن چیزی بسازد. ما آن‌ها را هم طرد می‌کنیم.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *