ژنرال های ترکیه عاقل تر از سیاستمداران

11:48 - 28 بهمن 1394
کد خبر: ۱۳۶۶۵۷
ایران و سپس روسیه نخستین کشورهایی بودند که برای مبارزه با تروریست های تکفیری وارد سوریه شدند، این واکنش به هنگام باعث شد که ایران و روسیه در مقابل دشمنان سوریه و حامیان تروریست های تکفیری چند گام جلوتر باشند.
به گزارش گروه بین الملل ، بحرانی که اکنون در منطقه غرب آسیا شکل گرفته و باعث و بانی آن هم سران کشورهای مرتجع منطقه در تبعیت از آمریکا و رژیم اسرائیل است، چند ویژگی و حسن بزرگ دارد و آن شناختن دوست و دشمن، توانمندی هایی که در کشورهای مرتجع منطقه وجود دارد و اعتماد و اطمینانی که دیگر نمی توان به آنها داشت.

اکنون در تحولات و بحرانی که در منطقه ما به وجود آورده شده است، هم دوست، خود را بیشتر نشان داده و هم دشمنانی که پیش از این در پوستین دوست خود را عرضه می کردند شناخته شده اند.

در این میان دو کشور خود را بیشتر نشان دادند و سعی کردند ماهیت درونی خود را بروز دهند، عربستان سعودی و ترکیه دو کشوری هستند که با اقداماتی که در منطقه انجام دادند، دشمنی را به حد اعلا رساندند و نه تنها این دشمنی علیه ایران را بارزتر کردند، بلکه رفتارهای آنها برای کل منطقه غرب آسیا و جهان اسلام خصمانه است.

پس از این اتفاقاتی که اکنون باعث و بانی منطقه ای آن سران ترکیه و آل سعود هستند، می توان به آنها اعتماد و اطمینان داشت؟ قطعاً در عالم سیاست اعتماد و اطمینان مطلق که وجود ندارد اما نه تنها اعتماد  و اطمینان نسبی بلکه بی اعتمادی به این دو کشور هم کم است.

سران کشورهایی که نمی توانند یک تحلیل درست و یک درک واقعی و منطقی از بحرانی که ایجاد کرده اند داشته باشند، چگونه می توانند به عنوان کشورهای دوست، همسایه و برادر شناخته شوند؟ مگر این که ساختار سیاسی در این کشورها تغییر کند و گذر از این شرایط و اوضاع سیاسی در این کشورها به سرعت طی شود.

نکته مهم دیگر بحرانی که در منطقه به ویژه در سوریه شکل گرفته در این است که توان و ظرفیت دشمنان «دوست نما»را به خوبی نشان می دهد. اکثر سران کشورهای مرتجع منطقه غرب آسیا دست به دست هم داده اند تا دولت سوریه سقوط کند و در عراق دولتی سر کار بیاید که با سیاست های کشورهای مرتجع عربی منطقه همراه و هماهنگ باشد و یا در یمن حمله و تجاوز برای این است که انقلاب اسلامی ایران مردم این کشور را تحت تأثیر قرار داده و باعث شده که حکام جنایتکار سعودی به این کشور حمله کنند و اکنون نزدیک به یک سال است که زیر بمباران هوایی سعودی ها هستند.

پشتوانه ای قوی برای حمایت از تروریست ها در سوریه و عراق وجود دارد و در تجاوز نظامی به یمن هم یک ائتلاف با چندین کشور عربی شکل گرفته اما توان اداره و پایان آن برای نتیجه، به هیچ عنوان وجود ندارد.

که اگر هم تاکنون این کشورها توانسته اند، اندکی جسارت به خرج دهند و از خود مایه بگذارند، به خاطر حمایت های گسترده اربابان آنهاست. اگر نبود حمایت های آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، رژیم هایی چون آل سعود و یا دولت ترکیه جرأت نداشتند اینگونه منطقه را به آشوب بکشند و بحرانی را بسازند که پایان آن نامعلوم است و چه بسا وخیم تر هم شود و دامن آنها را هم به آتش بکشد.

اکنون ترکیه و عربستان در سودای حمله زمینی به سوریه سیر می کنند و تنها راه را برای پایان بحران در منطقه، حمله زمینی به این کشور و سرنگونی دولت قانونی بشار اسد می دانند.

این تصمیم گرچه هنوز عملیاتی نشده اما امکان آن بسیار زیاد وجود دارد. اما یک عامل مهم و محکمی بر سر راه آنها دیده می شود که باعث شده هنوز تصمیم قطعی برای اقدام نظامی گرفته نشود.

حضور روسیه و ایران در سوریه هر چند هنوز به صورت گسترده نیست و تنها بخش کوچکی از توانایی ها و توانمندی های دو کشور در سوریه به کار گرفته شده است، اما همین اندازه هم باعث شده تا سران کشورهای مرتجع منطقه و آمریکا نتوانند به اهداف خود دست یابند.

عربستان اگر به یمن حمله نظامی کرده است، این کشور را ضعیف پنداشته اما با همین تصور هم قادر به پایان آن نیست و اکنون در جنگی گرفتار شده که خود آتش آن را برافروخته است و اگر خود را وارد جنگ سوریه کند، قابلیت های واقعی خود را به نمایش خواهد گذاشت و ثابت خواهد شد که این رژیم اندوخته ای ندارد. که البته اگر این حماقت را بکند اتفاق خوبی است.

از آن سوی ماجرا و در گوشه ای دیگر از سوریه کشور همسایه این کشور ترکیه، در چنین شرایطی قرار دارد. دولت ترکیه هم گرچه برای حمله زمینی به سوریه ابراز تمایل کرده است اما این تمایل با توجه به ادعای داشتن ارتشی قوی و مجهز هنوز عملیاتی نشده است.

واهمه سران ترکیه در این است که ابتدا یقین ندارند در صورت حمله زمینی به سوریه، ناتو آنها را پشتیبانی خواهد کرد یا نه، مقامات آنکارا در پی آن هستند تا پای ناتو را به بحران باز کنند تا از ظرفیت بیشتری بهره ببرند.

نکته دیگر در دلهره ترکیه در این است که اگر با عربستان در حمله زمینی به سوریه همراهی کند و از کمک ناتو ناامید شود، خود را باید رو در روی روسیه قرار دهد. آیا می تواند حملات خود را به گونه ای تنظیم کند که با روس ها درگیر نشود؟

اکنون هم که ترکیه اقدام به گلوله باران توپخانه ای خاک سوریه به بهانه سرکوب کردها می کند، نه از سر توان و قدرت او است بلکه نشان از ضعف و عقده گشایی آن است.

بمباران توپخانه ای خاک سوریه که تجاوز جنگی محسوب می شود، از سر ناچاری است چرا که ترکیه پس از بحرانی که با روسیه ایجاد و جنگنده ارتش سرخ را سرنگون کرد، تنش های میان روسیه و ترکیه بالا گرفت.

ترکیه اکنون متوجه است که اگر نیروی زمینی خود را وارد خاک سوریه کند و از بمب افکن های خود برای حمله به سوریه بهره ببرد، بدون شک باید با ارتش روسیه درگیر شود به همین خاطر فعلاً دست به این کار نمی زند. هواپیماهای جنگی ترکیه اهداف خوبی برای پدافند هوایی روسیه است که اکنون در سوریه مستقر شده، بهترین کاری که اکنون ترکیه پیگیری می کند، تشویق و تحریک عربستان برای ورود زمینی به سوریه است. آنکارا می خواهد ریاض سپر بلا باشد چون نمی خواهد تنها قربانی بحران سوریه گردد.

اگر در رسانه ها و اظهار نظرات مقامات ترکیه می بینید که آنها تأکید می کنند عملیات زمینی در سوریه باید آغاز شود، نه این که خود بخواهند پیشقراول آن باشند بلکه تحریک دیگران است.

مولود چاووش‌اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه به تازگی گفته است؛ شماری از کشورها از عملیات زمینی در خاک سوریه حمایت می‌کنند، ولی تاکنون به طور جدی درباره آن بحث نشده است.

چاووش‌اوغلو گفته است: «برخی کشورها همانند ترکیه، عربستان سعودی و کشورهای اروپای غربی از ضرورت عملیات زمینی در سوریه سخن گفته‌اند. اما این انتظار که اجرای این عملیات را فقط عربستان سعودی، ترکیه و قطر بر عهده داشته باشند نه صحیح است و نه واقع‌بینانه.»

علاوه بر این مقامات ترکیه خود به خوبی می دانند هم اکنون هم با حملات توپخانه ای خود به سوریه نقض قوانین بین المللی را مرتکب شده اند و اگر بخواهند حمله زمینی به سوریه داشته باشند مجوز شورای امنیت سازمان ملل نیاز است و در هر صورت با واکنش روسیه روبرو خواهند شد.

بازیگری و نقش آفرینی ترکیه متزلزل شده است و ادامه سیاست های حکام آنکارا تأثیر گذاری این کشور را به صفر خواهد رساند. اتفاقی که به هیچ عنوان خوشایند حتی مردم این کشور هم نخواهد بود. مردم ترکیه این وضعیت را از چشم دولتمردان خود خواهند دید.

اگر سیاستمداران ترکیه و رسانه های این کشور در تحلیل ها و گزارش های خود اصرار بر حمله زمینی به سوریه دارند و خواهان ورود به این کشور هستند، به نظر می رسد ژنرال های ترک از عقلانیت سیاسی بیشتری برخوردار باشند چون تاکنون نه تنها از سوی آنها سخنی مبنی بر جنگ طلبی و حمله نظامی به سوریه دیده نشده است بلکه حتی مخالفت با آن هم از سوی نظامیان ارتش ترکیه وجود دارد. آنها در زمینه نظامی قطعاً بهتر می توانند تحلیل های میدان جنگ را ارائه دهند.

فرمانده ستاد مشترک ارتش ترکیه در جریان سرنگون کردن بمب افکن روسیه از اظهارات رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری این کشور درباره آگاهی نداشتن ترکیه از هویت جنگنده ای که ساقط کردند، به شدت انتقاد کرد.

روزنامه ترکی Sözcü در عهمین زمینه نوشته بود؛ رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه گفت: «اگر سیاستمداران دهان خود را می بستند، ما (ارتش) خودمان این مشکل را هرچه سریعتر حل می کردیم.»

حتی اخباری منتشر شده است که نشان می دهد اردوغان به ارتش ترکیه در فروردین ماه 1393 دستور حمله زمینی را صادر کرده بود که فرماندهان ارتش با این دستور مخالفت کرده بودند. ارتش ترکیه از آغاز بحران سوریه خود را به طور مستقیم درگیر آن نکرده است. این ارتش اگر عزم حمله زمینی را داشت در طول 5 سال گذشته فرصت های مناسبتری داست اما این کار را نکرد.

ادامه این روند حتی احتمال کودتا در ترکیه را افزایش می دهد و اگر چنین اتفاقی بیفتد، بار دیگر سایه ارتش بر سر ترکیه همانند سابق سنگینی خواهد کرد.

بازنده میدان جنگ سوریه، کشورهای ترکیه، عربستان و دیگر کشورهای ائتلاف ضد سوریه خواهند بود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *