این نویسنده آمریکایی از نمادهای دروغین آمریکا سخن می گوید
: راضیه رحمانی مترجم آثار "کورت ونه گات" نویسنده آمریکایی می گوید: ونه گات در آثارش به بعضی از سمبلها و نمادهای آمریکایی اشاره میکند و آنها را پوچ و حتی دروغین میشمرد. ونه گات نابرابری نژادی، اقتصادی و جنسیتی موجود در آمریکا را به نقد میکشد.
به گزارش /سهیلا قربانی: «صبحانه ی قهرمانان» عنوان رمانی است از «ونه گات» که توسط راضیه رحمانی ترجمه شده و به زودی روانه بازار کتاب خواهد شد. راضیه رحمانی می گوید رمان «صبحانه ی قهرمانان» در صدد است تا به شکل طنزآمیزی اشکالات ما انسانها و دنیای کنونی که در آن زندگی میکنیم را به ما گوشزد کند. او به گونهای سخن میگوید که گویی دارد از سیاره ای دیگر و یا از دنیایی موازی، به کرهی زمین یا به قول خودش سیاره ی در حال مرگ مینگرد و آن را پوچ و مسخره میبیند. این مترجم طی گفتگویی با خبر داد که ترجمه ی کتاب بعدی اش هم اثری از ونه گات خواهد بود.
ساده است، صمیمی و گرم
راضیه رحمانی در گفتگو با ، در پاسخ به این سوال که چه ویژگی هایی در آثار ونه گات باعث شده تا او بعنوان یک خواننده و مترجم جذب آثار این نویسنده شود، گفت: « بعد از ترجمه ی «خدا بیامرزت دکتر کورکیان» خیلی به این شاخه و آن شاخه پریدم، اما دوباره اثر مورد علاقه خودم را در میان آثار ونه گات یافتم و رمان «صبحانه ی قهرمانان» را انتخاب کردم. برای این بازگشت دلایل زیادی داشتم که مهمترین آن، کششی درونی بود که بواسطه شناخت و برداشتم از ونه گات و آثارش نسبت به او پیدا کرده بودم. ونه گات ساده است، صمیمی است، گرم است و بی تردید این خصوصیاتش به طرز شگفت انگیزی به نثرش سرایت کرده است. من گاهی حتی مهربانی پدرانه اش را از میان تک تک اجزای کلامش حس میکنم. شاید جالب باشد بدانید کتاب بعدی ام را که برای ترجمه انتخاب کرده ام باز هم اثری از ونه گات است. انگار همه ی راهها برای من به ونه گات ختم میشود. این اثر مجموعه داستان های کوتاه نویسنده است که حتی میتوان گفت در تبحر و ظرافت ادبی گوی سبقت را از اکثر رمانهایش میرباید.»
نقد سیاست آمریکا
وی در توضیح موضوع رمان «صبحانه ی قهرمانان» عنوان کرد: « از درون مایه های این اثر میتوان به نقد تمام دنیا و به خصوص سیاست کشور آمریکا که خود را سردمدار جهان می پندارد، اشاره کرد. او در این کتاب نقدی اجتماعی از رنج و قساوتی که انسانها در قرن بیستم از جنگ، بمب اتمی، تبعیض نژادی، بی عدالتی و تخریب محیط زیست کشیدهاند ارائه میدهد، اما هیچگاه شوخ طبعی خود را کاملا کنار نمیگذارد. او میگوید که گاه انسانها را چون ربات میبیند. در واقع، «صبحانه ی قهرمانان» در صدد است تا به شکل طنزآمیزی اشکالات ما انسانها و دنیای کنونی که در آن زندگی میکنیم را به ما گوشزد کند. او به گونهای سخن میگوید که گویی دارد از سیاره ای دیگر و یا از دنیایی موازی، به کرهی زمین یا به قول خودش سیاره ی در حال مرگ مینگرد و آن را پوچ و مسخره میبیند. برای مثال، وقتی از خرید ملک و زمین توسط انسانها میگوید انگار دارد از دید شخصی حرف میزند که از بیرون به زمین نگاه میکند، میگوید: «از قضا، همهی ما به سطح یک توپ چسبیده بودیم. سیاره توپی شکل بود... انسانهای واقعا زیرک دریافته بودند که یکی از بهترین راههای پولدار شدن، به دست آوردن مالکیت بخشی از سطحی بود که مردم به آن چسبیده بودند.» نکته قابل توجه دیگر این است که ونه گات برای آشنایی زدایی بیشتر، از زمانهای ماضی بعید یا گذشته ی کامل، که بر گذشته ی دور دلالت دارد، برای نقل قصه اش استفاده میکند، گویی دیگر چنین سیارهای، با چنین آدمهایی نارسیستی وجود ندارد و بدین صورت میخواهد سوالات هستی شناسانه به ذهن ما متبادر کند، به گونه ای که ما هم مانند او بتوانیم از بیرون به دنیای خود بنگریم.»
نمادهای دروغین آمریکایی
مترجم کتاب « صبحانه ی قهرمانان » به سمبل های بکاررفته در این رمان اشاره کرد و گفت: « نویسنده در این رمان به بعضی از سمبلها و نمادهای آمریکایی اشاره میکند و آنها را پوچ و حتی دروغین میشمرد. به عنوان نمونه اشاره ای دارد به این مسئله که در مدارس آمریکایی به دروغ به دانش آموزان گفته میشود که در سال 1492 قارهشان کشف شد و اروپاییهایی که برای اولین بار به آنجا قدم گذاشتند، دولتی بنا نهادند که سردمدار آزادی مردم جهان شد. ونه گات میگوید واقعیت این است که قبل از رسیدن اروپاییها، مردم بومی زیادی آنجا زندگی میکردند. اروپاییهای مهاجر، در واقع دزدان دریاییِ سفیدپوستِ اشغالگری بودند که از انسانهای سیاهپوست مثل ماشین، بیگاری میکشیدند. ونه گات در این کتاب نابرابری نژادی، اقتصادی و جنسیتی موجود در آمریکا را به نقد میکشد و در پایان، چون دیگر آثارش، بدبینی اش به اوضاع جهان، به واسطه ی ایمانش به رسالت رستگاری بخش هنر، تعدیل مییابد. وی از نمادهای بی معنیِ آمریکا و از مهملاتی که به هم میبافند چنین میگوید: «بعضی از این مهملات شرورانه بودند؛ زیرا جُرمهای بزرگی را لاپوشانی میکردند.» سپس از سرود ملی آمریکا میگویدکه «کاملا یاوهسرایی» است. به نظر میرسد در فصل 19 بالاخره به این نکته میرسد که چه چیز موجب این طاعون زدگی مردم امریکاست:
«هر چه به سن پنجاه سالگی نزدیکتر میشدم، بیشتر و بیشتر از تصمیمات ابلهانهای که هموطنانم میگرفتند کفری و متعجب میشدم. با پشت سر گذاشتن سن پنجاه سالگی، دیگر نسبت به ایشان احساس دلسوزی پیدا کردم، چون درک میکردم چقدر معصوم و دیوانهاند که چنین کریه رفتار میکنند و رفتارشان چنین عواقب زشت و شنیعی دارد. دلایل رفتارشان را باید در این نکته جستجو کرد که آنها داشتند تمام تلاششان را میکردند تا شبیه آدمهایی رفتار کنند که در داستانهایشان خلق کرده بودند. به همین علت بود که اکثر آمریکاییها با تفنگ یکدیگر را هدف میگرفتند، زیرا این عمل، یعنی شلیک کردن، شیوهی ادبی دمدست و راحتی برای پایان داستانهای کوتاه و کتابهای رمان بهشمار میرفت.»
وی سپس به علت انتخاب این شیوه ی سنت شکنانه برای رمانش اشاره میکند و میگوید: «وقتی فهمیدم که چه چیزی آمریکاییها را چنین خطرناک و اندوهگین کرده، مردمی که هرگز با زندگی واقعی سر و کار نداشتند، تصمیم گرفتم از داستان سرایی بپرهیزم و دربارهی زندگی بنویسم.»
حمایت از نسل جوان مترجم
رحمانی در پایان، بعنوان نماینده ی جوانان مترجم کشور از پیشکسوتان این عرصه خواست تا از آنها حمایت کنند. وی با بیان این مطلب به طرح یکی از مهمترین دلایلی پرداخت که میتواند به کار ترجمه آسیب وارد کند.رحمانی در این باره گفت : « به نظر من در زمینه ترجمه، به مانند زمینه های دیگر، در حال حاضر نیروهای جوان، مستعد و تحصیلکرده ای در کشورمان داریم که اگر انرژی شان به سمت صحیح هدایت شود و از تلاشهایشان حمایت شود، شاهد تحولات مثبتی خواهیم بود. بر این اساس، بیشترین آسیب وقتی به ترجمه وارد میشود که نسل جدید انگیزه ی کافی را برای تلاش سخت کوشانه و ارائه ی استعداد خود پیدا نکند. به نظر من، بزرگان و پیشکسوتان ترجمه ی کشور با حمایت و انتقال تجربه خود به نسل جدید میتوانند سرنوشت بهتری برای ترجمه و به طور خاص ترجمه ی ادبیات داستانی رقم بزنند.»